تاریخچه پاجی
تاریخچه پاجی
ساعت | بازدید : 11900 | | ( نظرات )

تاریخچۀ روستا

همان طور که به صورت سینه به سینه یا به قول مازندرانیها <<کتاری>> بیان می شود، اصالتاَ پاچی در این محل واقع نبود بلکه در روستای به نام <<اراد یا ارات>> بوده که می گویند شهری بوده است که به علت زلزله و یا وبا ویران گشته و فقط عدۀ انگشت شماری جان سالم به دربرده اند و خود را از رودخانه اشک به این سو رساندند و در محل کنونی روستای پاچی سکنی گزیدند و بعد از مدتی تشکیل روستایی را دادند به نام پاچی یا پاجی ،اصطلاح پاچی درلفظ <<پا>>به معنی پایه همانند کوهپایه یعنی دامنه و کلمه<<چی>> که مترادف آنها دو کلمه<<کی و گی>>که به معنی پادشاه و رئیس مثل کیکاوس یا گیکاوس و قبیله سرخ پوستان آپاچی که به معنی رئیس سرخ پوست مشهور بود و کلمه پاچی با توجه به گفته های کتاب تاریخ مازندران نوشته طیار یزدان پناه استنباط می شود یک نوع موسیقی و رقص مهجوری بوده به نام<<پریچاپی حال>> که در بررسی تاریخ موسیقی مازندران از زمان باستان و سدۀ میانه تا فروپاشی ساسانیان با اهمیت بود.هدف از ارائه این مطلب این است از مردمی سخن بگوییم که پراچی یا پرچی سخن می گفتند.در واقع پراچی از زبانهای به جامانده از زبانهای کهن ایرانی است و آرتورکریستین سن معتقد است که<<گویش پراچی و اورموری(موری و نواجش)آخرین بازمانده گویش های ایرانی است>>اما آنچه نویسنده کتاب تاریخ مازندران باستان معتقد است این است که به هر ترتیب چه در سایه تمدن مشترک و یا در اثر ستیزه های بی امان قومی در زمان باستان کوچ پرچی ها از کرانه جنوبی دریای مازندران صورت گرفته است نام های به جامانده از آنان در محدودۀ سرزمین تپورها نشان از قدرت و انعطاف گسترده قوم تپور است که نسبت بیشترین مردم کوچنده باستان را در خود می پذیرفته است. وبه همین ترتیب نام پرچی ها به روی چند دهکده از آبادیهای مازندران از شرق به غرب چنین است:<<پارچ>>در هزارجریب بهشهر،<<پرچی کلا>>در ساری،<<پرچی کد>> در قائمشهر،<<پرچی ها>>در بابل ،<<پاچا>>در لاغوزچهاردانگه و همچنین روستای پاجی دودانگه ساری که در کنار رودخانه اشک واقع است.اما عده ای از اهالی و بزرگان و پیرمردان معتقداند که پاچی باجگیران بوده است.و این به این معنی نیست که از رهگذران باج بگیرند بلکه اربابان و مالکان اصلی سلسله جبال بودند که از نسل قارنیان<<قارن وند>> یا سوخرائیان بودند که این سلسله از قدیم الایام لقب <<برشاه>> یعنی مالک الجبال به خود داده بودند و بعدها به اسپهبد یا اصفهبد ملقب شدند،منسوب به سوخراو به روایتی از فرزندان کاوه آهنگر بودند.خسروانوشیروان سال پنجاه پیش از هجرت پس از کشتن برادرش کیوس که پدر شاهپور و در آن هنگام فرمانروای طبرستان بود،شهریارکوه و کوه قارن را به قارن پسرسوخرا واگذار کرد و او را به مهارت طبرستان گماشت محل حکومت آل قارن کوه قارن متصل به فیروزکوه و شهر آن که به شهر شهمار معروف بود و قله اش فبریم یا بریم[فریم] نام داشت بود. قارنیان یا سوخرائیان مدت274 سال در کوهستانهای طبرستان فرمانروایی می کردند و با مرگ مازیاربن قارن در سال 224 حکومت این سلسله به ظاهر به پایان رسید ولی بعدها می بینیم که شروین بن سرخاب هم ، به خودش لقب ملک الجبال داده بود رابینهو جهانگرد انگلیسی می گوید:"سلطنت آنها در مازندران دیرزمانی شکوه و جلال بسیار داشت و با آنکه قسمت جلگه را از دست داده بودند ولی اقتدار ایشان کم و بیش در قسمت کوهستانی برقرار بود. این برقراری تا قبل از اصلاحات ارضی رژیم سابق پایدار بود مثال این است که هر ساله گالشها قبل از رفتن به مکانهای زیر که شامل: اُبِن – اسرم-ثوپ سره- گوخران- ماسیه سل- میان ویشه – خاروندی جینگا – ولیک بن – کلاه بسوت– یخ او– بندبن– گردنه سر- سی استل - مله تن – بولا – اغوزجاری- گل باغ- کیسکلا- فک چال- می شود و حتماً باید از بزرگان پاچی اجازه می گرفتند و قرارداد می بستند که باج مکانهای فوق شامل خیک به خیک(مشک پوستی) روغن یا اسب بار یا چندمن روغن حیوانی و کشک و پنیر برای بزرگان پاچی می آورند. در زمان رضاخان پهلوی که عده ای از مردم فریم به دست یکی از بزرگان پاجی شکایت کرده بود که باج کلاه کسوت را نمی دهیم و شما مالک آنجا نیستید لذا همگی به پیش شخصی به نام شاکرلشکر(شوکت لشکر)که از بزرگان فریم بود رفتند در نتیجه با توجه مدارک حق را به بزرگان پاچی دادند  بزرگان روستا به دو دلیل خودشان را منتصب به  اسپهبد خورشید می دانند: اولاً: در آبادیهای پاچی از ساکنان اصلی اصلاً سادات وجود ندارد و آنهایی هم که هستند مهاجرند. ثانیاً: فامیلی اکثر مردم پاچی خورشیدی است یکی از بزرگان پاچی نقل می کند که در سال 1305 که سجل یا شناسنامه می دادند همه می آمدند و می گفتند که فامیلی ما خورشیدی است و ثبات هم گیر گرده بود که چه کار کند این که نمی شود که فامیلی همه خورشیدی باشد لذا از برادرها یا پسرعموها سؤال می کرد که جد شما اسمش چیست که مثلاً می گفتند رمضان یا رحمان که (ی) نسبت به آخر آن اضافه می کرد که می شدند رمضانی یا رحمانی . سؤالی که اینجا پیش می آید این است که شاید در همین مازندران فامیلی خیلی ها خورشیدی است و این از دو امر خارج نیست یا ساکن خورشیدکلای بهشهر هستند یا ساکن خورشیدنکاء که با توجه به همان روستا فامیلی شان خورشیدی شده است. اگر از شخصی از اهالی پاچی سؤال کنند که بچه کجایی می گویند پاچی وَچون هستم (یعنی بچه پاچی) هستم. اصالتاً اهالی روستای پاچی از چهار تیره بزرگ تشکیل شده اند و زمین های کشاورزی آنها که در 10 پلاک آییش در دشت فریم می باشد هر ساله در قدیم به طور مشترک کشت می کردند.

 

 

 



برچسب‌ها: پاجی ,

|
امتیاز مطلب : 370
|
تعداد امتیازدهندگان : 74
|
مجموع امتیاز : 74


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
مهدی خورشیدی پاجی در تاریخ : 1393/1/29/pajema - - گفته است :

159
درود بر شما، مطلب ( تاریخچه روستا) بسیار جالب بود و کامل ترین مطلبی بوده که در کتابها و سایت ها خوانده بودم. ممنون می شم منبع اصلی این متن را برایم ارسال کنید.
با اجازه از مطلب وبلاگ شما در پروژه پاجی شناسی استفاده خواهم کرد.
بدرود



نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سرزمین یاسهای سپید و آدرس pajema.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.